نفیسی

روزنوشته های احمد نفیسی

نفیسی

روزنوشته های احمد نفیسی

نردبان ملکوت۹

نماز و نیت
آدمی کارو اعمالی که انجام می دهد از سر قصد و انگیزه ای است.اشخاص در انجام افعال و یا ترک فعلی به منافع خود و متعلقین و وابستگانش نظر دارد.ملاک صحت انجام افعال عبادی نیت الهی آنست.آیا انجام آن برای ترس از خداویا جهنم وبه امید پاداش دنیوی ویا اخروی و کسب بهشت صحیح است؟
از رسول خدا(ص) روایت شده است که خداوند فرموده است: هر کس کار خیری انجام دهد و غیر مرا در آن کار شریک گرد اند، همه آن کار ازآن شریک باشد و من ازآن عمل بیزارم و بی نیازترین بی نیازان از شریک هستم.
از این حدیث می فهمیم ٰ نیت که باید صورت واحدی داشته باشدٰدرآن نباید شر ک و ریا،عجب و خودپسندی وارد شود.این معنی با خواسته ی انسان برای تامین منافع مشروع قابل جمع است.مثلا انسان نماز را برای خدا برپا می دارد ولی امیدوار است که نماز اورا از منکرات و زشتیها دور کند یا به واسطه ی آن رابطه اش با مردم مسلمان   تصیح شود.یا امید خیر و رحمت دارد اینها از مصادیق شرک و ریا نیست.اما اگر انسان نماز بخواند برای آنکه بدین وسیله کسب مال کند، موقعیت سیاسی خود را تحکیم ببخشد یا جلب رضایت رئیس یا پلیس یا امثال آن نماید مطمئنا شرک و ریاست واز آنجا که در نیت عبادت خللی ایجاد شده است، نماز وی باطل است.اصرار بر برگزاری نمازهایی که انگیزه ی شرکت کنندگان آن مادی و اقتصادی و سیاسی و امثال آنست بی فایده و شرعا غیر جایز است.این نوع اعمال هیچگاه ارزش تربیتی و عبادی ندارد و در پرورش اخلاق حسنه هیچگونه اثری نداشته،استمرار  و زایندگی ندارد.هدر دادن مال و وقت و کاری بی معنی است.نماز امری عبادی است که از مسلمان و مومن سر میزند،لذا امری بسیار شخصی است که در صورت جماعت آن نیز شخصی بودن آن محفوظ است اگر چه فایده اجتماعی نیز دارد.اگر کسانی علاقمند به نمازخوان شدن دیگران دارند باید بدانند که هدایت امری الهی است و قبل از هر چیز فرد باید معرفت و توحید و باورهای مذهبی در او تصیح شود کسیکه خداوند را در جایگاه اصلی خود شناخت به درگاه او نیاز خواهد آورد.چنین نمازی پله ی صعود به ملکوت است.

عاشورایی برای عاشورا

خاندان اموی به رهبری ابوسفیان که از دشمنان سرسخت اسلام بودند، پس از تسلیم شدن به اسلام تغییر استراتژی و تاکتیک دادند. آنان به فکر مقابله با محتوی و پیام قرآن پس از درگذشت پیامبر (ص) افتادند. استراتژی آنان تصاحب میراث نبی گرامی در لباس دین بود و وقتی به مقصود رسیدند روزی ابوسفیان بر سر قبر شهدای احد آمد و با پا به قبرها از جمله آرامگاه سیدالشهدای احد یعنی حمزه عموی رسول الله (ص) می‌زد و می‌گفت: "آنچه را بر سر آن با ما می‌جنگیدند، اکنون در دست ما و فرزندان ماست." مشابه همین گفتار از یزید خطاب به سر مبارک امام حسین (ع) در قصر شام می‌شنویم که می‌گفت انتقام خون‌های ریخته شده در جنگ بدر گرفته شد.

اولین گام در تحریف عاشورا نیز در کلام آنها می‌بینیم که خطاب به زینب (س) گفتند دیدی خداوند با شما چه کرد؟‌آنان جنایت خود را به خدا نسبت می‌دادند کما این‌که امام حسین (ع) و اهل بیت پیامبر (ص) و یارانشان را عده‌ای خارجی که بر علیه خلیفه قیام کرده‌اند قلمداد می‌کردند.

واقعه عاشورا دو بعد "مصائب عاشورا" و "مسائل عاشورا" دارد، عدم تحلیل جامع و شمول ا ز این حادثه تاریخی یکی از بزرگترین تحریفات عاشوراست.

"تشنگی"، "شهادت" و "‌اسارت" از جمله مصائب عاشوراست. "نماز"، "عدالت" و "بصیرت" از جمله مسائل عاشوراست.

ما قرن‌ها پس از قرن‌ها به مصائب عاشورا پرداخته‌ایم ولی در شناساندن مسائل آن که منطق زندگی و حیات طیبه و را ه و روش عقلانی و عدالت‌خواهی است کوتاهی کرده‌ایم.

در بیان مصائب عاشورا که بر پایه احساس و عاطفه است حماسه را قربانی کردیم و با انگیزه‌هایی که احیانا ً خیرخواهانه بوده اخباری جعلی را وارد کرده‌ایم و گاهی نیز قصه‌هایی که خود ساخته‌ایم به آن اضافه کرده‌ایم، حتی در نشان دادن و بروز احساسات به روش‌های ناپسند و حرام مثل قمه‌زنی متوسل شده‌ایم و احیانا ً پا را فراتر نهاده‌ایم و همه ی کژی‌ها را توجیهات به ظاهر شرعی بر آن پوشانده‌ایم.

در مقابله با پاسداران واقعی حریم ولایت و انذارها و اصلاح‌گری آنان مواضع خصمانه گرفته‌ایم و توده ی دوست‌دار و محب اهل بیت را بر علیه آنان شورانده‌ایم. کرسی ارشاد و منبر وعظ که جایگاه دین شناسان راستین بوده است از آنان گرفته‌ایم و به مداحانی سپرده‌ایم که اگر نیت خیرخواهی هم داشته باشند، دانش و درک درستی از اسلام و تتشیع و امامت و امت نداشته‌اند. روایت‌های صحیح‌تر مانند کتاب "الارشاد" شیخ مفید را وانهاده‌ایم و کتاب "روضة‌الشهدا" ملا حسین کاشفی را سرمشق روضه‌های خود قرار داده‌ایم. گوش‌هایمان را بر سخنان بزرگان دین از جمله مرحوم حاجی نوری در کتاب "لولو و مرجان" یا استاد شهید مطهری در کتاب "حماسه حسینی" یا علامه مجدد مرحوم سید محسن امین عاملی در کتاب "المجالس‌السنیه" یا مرحوم شیخ عباس قمی یا عالم مصلح مرحوم "شیخ محمدرضا مظفر" که "جمعیت منتدی‌النشر‌الدینیه"‌را در سال 1935 میلادی در عراق پایه‌گذری کردو یا علامه مرحوم سید هبة‌الدین شهرستانی که در سال 1910 میلادی نخستین مجله علمی به‌نام العلم را در نجف منتشر کرد بسته‌ایم. به فتوای بزرگانمان از جمله مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی، مرحوم میرزای شیرازی در گذشته و مراجع و آیات عظام در زمان متأخر و کنونی توجه لازم نکردیم.

وقتی همه بزرگان دین و رهبران مذهب قمه‌زنی و آزار رساندن به جسم به هر نحوی در مراسم عاشورا را حرام شمردند بر انجام آن اصرار ورزیدیم. کار به جایی رسید که منابر و جلسات روضه در عراق بر علیه مرحوم سید محسن امین بسیج شدند تا جایی‌که او را به جرم فریاد بر علیه ناشایستگی‌ها و فتوا بر حرمت قمه‌زنی و آزار جسمی، مرتد و اموی قلمداد کردند. به او و پویندگان راه اصلاح دینی توهین کردند. چرخه تکراری تاریخ ما که همیشه درگردون است.، شاعری عربی شعری به این مضمون سرود: "ای سواره اگر از دمشق گذر کردی / آب دهان بر صورت امین، زندیق آن دیار بینداز." شاعری دیگر در پاسخ به او چنین سروده بود: "ای محسن، در مقابل ستم و حسدورزی که نسبت به تو می شود / به جد خود اقتدا کن که به او نیز آزارها رسید."

فتوای مقام رهبری حضرت آیه الله خامنه ایی در حرمت قمه‌زنی تا حد زیادی در جامعه شیعی وضعیت را اصلاح کرد اما هنوز عده‌ای بر انجام این رفتار ناپسند اصرار می‌ورزند و صحنه‌هایی زشت در شبکه‌های ماهواره‌ای و رسانه‌های مجازی منتشر می‌شود .کاری که مستقیما ً تشیع را نشانه گرفته است.

از این‌رو باید شجاعانه در مقابل هجوم عوام‌زدگی مقاومت کرد، صراحتا ً کذب و دروغ بودن بعضی از جعلیات و قصه‌های ناراست را به مردم شناساند. اهل دانش باید علم و دانش خود را آشکار کنند. شایسته‌تر آنست که از خداوند و پاسخ‌گویی روز جزا در خوف باشیم تا اینکه خود را مقهور عده‌ای از مردم سازیم و رضایت آنان را جلب کنیم، یا با تمسک به این استدلال سست که ممکن است اعتقادات مردم دستخوش دگرگونی‌ها شود یا عده‌ای سو‌ء استفاده کنند در خمولی و رخوت سکنی گزینیم. افتخار تشیع به پویایی اجتهاد، عدالت‌خواهی و عقل‌گرایی است. عوام‌زدگی، خرافه گرایی و ارتزاق از دین موریانه‌هایی هستند که این کاخ رفیع را تخریب خواهند کرد.

حال که مقتضی موجود و موانع مفقود است باید کوشید که بر گذر زمان اعتمادی نیست.