در عالم سیاست زمانی
می رسد که حاضرین در صحنه ناچار از اخذ مهمترین تصمیم هستند شاید که نتیجه ی آن
پایان پرونده ی سیاسی فرد یا شروع دوباره ایی برای وی باشد. گردش ایام و دست به
دست گشتن قدرت، سنت الهی است که در جامعه و میان مردم ساری و جاری است و گریزی از
آن نیست " تلک الایام نداولها بین الناس"
زمانیکه صورت واقعه و
حادثه آشکار شد جایگاه عاقل دوربین ودوراندیش و جاهل و غافل نزدیک بین یکی است
تفاوت آنها قبل از وقوع حادثه و پیش از حدوث خطر و معاینه ی شر است. عاقل و خردمند
کسی است که پیش از وقوع حادثه چگونگی آنرا بشناسد و در شروع کار پایان و عاقبت
آنرا پیش بینی کند ولی غافل چنان غرق در روزمرگی هاست که به وقت هجوم حوادث اندیشه
ها غیر مفید و تدبیرهایش بی اثر است. گفته اند « اول الفکر آخر العمل» ابتدا و
شروع اندیشه پایان کار است و مرد خردمند مصداق آنست اما برای انسان غافل پایان کار
ابتدای اندیشیدن است. سیاستمدار صاحب رای و خرد چنان مراقب احوال خود و اطرافیان و
جامعه است که در همه اوقات شرایط مسخر
تدبیر و مدیریت او هستند و قبل ازشروع سونامی حوادث و گرداب مشکلات جای پای محکمی
برای خود تدارک می بیند.
اگر قضای الهی بر
استقرار بلا و مشکلات و گرفتاری ها باشد عاقل دچار وحشت و حیرت نمی شود و راه برون
رفت و وجه تدبیر بر او پوشیده نیست ولی جاهل عاجز و بیچاره است که متردد و حیران
است دچار پریشانی فکر و از حل مشکلات ناتوان است اوست که متوسل به تهمت و دروغ و
متهم کردن دیگران می شود و منشاء مشکلات را به دشمنان فرضی نسبت می دهد حال آنکه
بزرگترین دشمن آدمی هواهای نفسانی و سستی رای و بی خردی اوست تا جائیکه گفته اند:
خود کرده را تدبیر نیست. پس قبل از هجوم حوادث و سیل بنیان کن مشکلات با یک بار بیل
می توان طغیان آب را از سرچشمه مهار کرد
به شرطی که اهل اندیشه و صاحبان مروت و دانایان قوم در مقام مشاورت به مدد او برآیند که اگر حوادث
به مرزطغیان برسدوزلزله با سونامی همراه شود هیچ سدی مانع ویرانی و نابودی نمی شود
و پرونده سیاستمدار جاهل بسته می شود.دربهارعربی تاکنون پرونده چند سیاستمدار مستبد
بسته شده است ؟